معنی فارسی enfoulder

B1

به معنای چیزهایی که کمک می‌کند تا اشیاء مرتب و دسته‌بندی شوند.

An item or device that helps to organize or fold things.

example
معنی(example):

او از یک علامت‌گذاری برای سازماندهی مدارک خود استفاده کرد.

مثال:

She used an enfoulder to organize her paperwork.

معنی(example):

یک علامت‌گذاری می‌تواند به نگهداری پرونده‌های شما نظم دهد.

مثال:

An enfoulder can help keep your files neat.

معنی فارسی کلمه enfoulder

: معنی enfoulder به فارسی

به معنای چیزهایی که کمک می‌کند تا اشیاء مرتب و دسته‌بندی شوند.