معنی فارسی enframed
B2در معنای تحت الفظی به معنای قرار گرفتن در قاب است و در معنای مجازی به معنای محصور شدن به کار میرود.
Surrounded by a frame or border; enclosed.
- VERB
example
معنی(example):
این تصویر به طرز زیبایی قاب شده بود.
مثال:
The picture was enframed beautifully.
معنی(example):
او احساس میکرد که در نور گرم اتاق محصور شده است.
مثال:
He felt enframed by the warm light in the room.
معنی فارسی کلمه enframed
:
در معنای تحت الفظی به معنای قرار گرفتن در قاب است و در معنای مجازی به معنای محصور شدن به کار میرود.