معنی فارسی engagedness

B1

حالت یا کیفیت درگیر بودن، بودن در وضعیت فعال در یک فعالیت یا موضوع.

The state of being engaged or involved in something.

example
معنی(example):

علاقه او به پروژه برای همه مشهود بود.

مثال:

His engagedness in the project was evident to everyone.

معنی(example):

علاقه تیم کار را لذت بخش کرد.

مثال:

The team's engagedness made the work enjoyable.

معنی فارسی کلمه engagedness

: معنی engagedness به فارسی

حالت یا کیفیت درگیر بودن، بودن در وضعیت فعال در یک فعالیت یا موضوع.