معنی فارسی engining
B1عملیات تولید و راهاندازی موتور، شامل طراحی و بهینهسازی عملکرد آن.
The act or process of designing, producing or operating an engine.
- NOUN
example
معنی(example):
فرآیند موتور سازی نیاز به دقت در جزئیات دارد.
مثال:
The engining process requires careful attention to detail.
معنی(example):
موتور سازی در طراحی خودرو برای عملکرد ضروری است.
مثال:
Engining in automotive design is essential for performance.
معنی فارسی کلمه engining
:
عملیات تولید و راهاندازی موتور، شامل طراحی و بهینهسازی عملکرد آن.