معنی فارسی engirt

B1

محاط بودن، احاطه کردن، به معنای محاصره یا دور بودن از چیزی.

To surround or enclose something.

example
معنی(example):

قلعه توسط دیواری بلند احاطه شده بود.

مثال:

The castle was engirt by a high wall.

معنی(example):

آنها برای ایمنی منطقه را با نرده احاطه کردند.

مثال:

They engirt the area with a fence for safety.

معنی فارسی کلمه engirt

: معنی engirt به فارسی

محاط بودن، احاطه کردن، به معنای محاصره یا دور بودن از چیزی.