معنی فارسی englacially

B1

به‌طور مربوط به یخ‌های موجود در یک ناحیه.

In a manner related to or occurring in ice.

example
معنی(example):

دره به‌طور انگلسی به وسیله‌ی حرکت یخ شکل گرفته است.

مثال:

The valley was shaped englacially by the movement of ice.

معنی(example):

از جنبه‌ی انگلسی، منظر تاریخ حرکات یخی را نشان می‌دهد.

مثال:

Englacially, the landscape reveals the history of glacial movements.

معنی فارسی کلمه englacially

: معنی englacially به فارسی

به‌طور مربوط به یخ‌های موجود در یک ناحیه.