معنی فارسی engladden

B1

خوشحال کردن یا به خوشحالی واداشتن.

To make happy or gladden.

example
معنی(example):

این کلمات مهربان برای خوشحال کردن قلب او بود.

مثال:

The kind words were meant to engladden her heart.

معنی(example):

سوپرایزهای کوچک می‌توانند روز کسی را خوشحال کنند.

مثال:

Little surprises can often engladden someone's day.

معنی فارسی کلمه engladden

: معنی engladden به فارسی

خوشحال کردن یا به خوشحالی واداشتن.