معنی فارسی engorgement

B1

پر شدن یا متورم شدن به دلیل جذب مایعات.

The state of being swollen or filled with liquid.

example
معنی(example):

پر آب شدن اسفنج در آب قابل توجه بود.

مثال:

The engorgement of the sponge in the water was remarkable.

معنی(example):

پس از وعده غذایی، او احساس پر شدن قابل توجهی در معده‌اش کرد.

مثال:

After the meal, he felt a noticeable engorgement in his stomach.

معنی فارسی کلمه engorgement

: معنی engorgement به فارسی

پر شدن یا متورم شدن به دلیل جذب مایعات.