معنی فارسی engraft
C1 /ɪŋˈɡɹæft/پیوند زدن، به معنای قرار دادن بخشی از یک موجود زنده به روی موجود زنده دیگر به منظور رشدی بهتر.
To insert a piece of tissue into another for growth.
- verb
- adjective
verb
معنی(verb):
To insert, as a scion of one tree or plant into another, for the purpose of propagation; graft onto a plant
معنی(verb):
To fix firmly into place
adjective
معنی(adjective):
Engrafted.
example
معنی(example):
باغبان تصمیم گرفت نوع جدیدی از گل رز را بر روی گیاهی که قبلاً وجود داشت پیوند بزند.
مثال:
The gardener decided to engraft a new variety of rose onto an existing plant.
معنی(example):
پزشکان میتوانند بافت را در جراحیها برای بهبودی بهتر پیوند بزنند.
مثال:
Doctors can engraft tissue in surgeries for better healing.
معنی فارسی کلمه engraft
:
پیوند زدن، به معنای قرار دادن بخشی از یک موجود زنده به روی موجود زنده دیگر به منظور رشدی بهتر.