معنی فارسی engrafter
B1پیوندزن، کسی که مهارت در گنجاندن یا پیوند زدن دارد.
A person who performs grafting, especially in horticulture.
- NOUN
example
معنی(example):
یک پیوندزن مهارت زیادی در ترکیب گیاهان مختلف دارد.
مثال:
An engrafter is skilled at combining different plants.
معنی(example):
پیوندزن آخرین آثار خود را در نمایشگاه ارائه داد.
مثال:
The engrafter presented his latest creations at the show.
معنی فارسی کلمه engrafter
:
پیوندزن، کسی که مهارت در گنجاندن یا پیوند زدن دارد.