معنی فارسی engrasp

B1

درک کردن، فهمیدن و داشتن تسلط به یک مفهوم یا موضوع.

To grasp or understand something deeply.

example
معنی(example):

او نتوانست اهمیت کار تیمی را درک کند.

مثال:

He could not engrasp the importance of teamwork.

معنی(example):

او مدتی طول کشید تا مفهوم را به طور کامل درک کند.

مثال:

It took her a while to engrasp the concept fully.

معنی فارسی کلمه engrasp

: معنی engrasp به فارسی

درک کردن، فهمیدن و داشتن تسلط به یک مفهوم یا موضوع.