معنی فارسی enhaulse

B1

رها کردن یا کنار گذاشتن افکار و احساسات منفی.

To discard or let go of negative thoughts or feelings.

example
معنی(example):

برای رها کردن اشتباهات قبلی خود، او به تصمیماتش فکر کرد.

مثال:

To enhaulse his previous mistakes, he reflected on his decisions.

معنی(example):

او تلاش کرد تا از ترس‌هایش رها شود تا به جلو حرکت کند.

مثال:

She sought to enhaulse her fears in order to move forward.

معنی فارسی کلمه enhaulse

: معنی enhaulse به فارسی

رها کردن یا کنار گذاشتن افکار و احساسات منفی.