معنی فارسی enigmatized

B1

به حالت معما درآمده، چیزی که به شکلی رازآلود نمایش داده شده است.

Made enigmatic or puzzling.

example
معنی(example):

پیام معما شده باعث شد همه حدس بزنند.

مثال:

The enigmatized message left everyone guessing.

معنی(example):

اثر هنری معما شده توجه زیادی از نظر منتقدان جلب کرد.

مثال:

The enigmatized artwork attracted much attention from critics.

معنی فارسی کلمه enigmatized

: معنی enigmatized به فارسی

به حالت معما درآمده، چیزی که به شکلی رازآلود نمایش داده شده است.