معنی فارسی enisles

B1

جزیره‌های کوچک یا جزیره‌های محصور که به عنوان یک بخش از سرزمین شناخته می‌شوند.

Small islands or islets that are often surrounded by water.

verb
معنی(verb):

To make into an island.

معنی(verb):

(by extension) To isolate.

example
معنی(example):

قایق‌ها بین جزیره‌های کوچک سفر کردند.

مثال:

The boats traveled between the small enisles.

معنی(example):

بسیاری از مردم در تابستان از کاوش در جزیره‌های کوچک لذت می‌برند.

مثال:

Many people enjoy exploring the enisles during summer.

معنی فارسی کلمه enisles

: معنی enisles به فارسی

جزیره‌های کوچک یا جزیره‌های محصور که به عنوان یک بخش از سرزمین شناخته می‌شوند.