معنی فارسی enlimn
C1به تصویر کشیدن یا ترسیم کردن چیزی به صورت بصری.
To depict or represent in a painting or illustration.
- VERB
example
معنی(example):
هنرمند صحنه را با رنگهای پرجنب و جوش نقاشی خواهد کرد.
مثال:
The artist will enlimn the scene with vibrant colors.
معنی(example):
شاعران اغلب احساسات خود را از طریق استعارهها تجسم میکنند.
مثال:
Poets often enlimn their emotions through metaphors.
معنی فارسی کلمه enlimn
:
به تصویر کشیدن یا ترسیم کردن چیزی به صورت بصری.