معنی فارسی enlistment

B1

فرآیند یا عمل ملحق شدن به یک سازمان، به‌ویژه در مورد خدمت نظامی.

The process of joining the military or enlisting in an organization.

noun
معنی(noun):

The act of enlisting.

example
معنی(example):

ملحق شدن او به نیروی دریایی زندگی‌اش را تغییر داد.

مثال:

His enlistment in the navy changed his life.

معنی(example):

روش‌های ملحق شدن می‌تواند در کشورهای مختلف متفاوت باشد.

مثال:

Enlistment procedures can vary by country.

معنی فارسی کلمه enlistment

: معنی enlistment به فارسی

فرآیند یا عمل ملحق شدن به یک سازمان، به‌ویژه در مورد خدمت نظامی.