معنی فارسی enlive
B1زنده کردن، به وجود آوردن نشاط و زندگی در یک فضا.
To make something more lively or interesting.
- VERB
example
معنی(example):
گلها اتاق کسلکننده را زنده خواهند کرد.
مثال:
The flowers will enliven the dull room.
معنی(example):
موسیقی میتواند یک مهمانی را زنده کند و آن را لذتبخشتر کند.
مثال:
Music can enliven a party and make it more enjoyable.
معنی فارسی کلمه enlive
:
زنده کردن، به وجود آوردن نشاط و زندگی در یک فضا.