معنی فارسی enquiries
B1جمع کلمه enquiry، مجموعهای از پرسشها یا تحقیقات.
Multiple formal questions or investigations aimed at gathering information.
- noun
noun
معنی(noun):
A question.
معنی(noun):
Search for truth, information or knowledge.
مثال:
scientific enquiry
example
معنی(example):
آنها تعداد زیادی سؤال درباره خدمات دریافت کردند.
مثال:
They received a number of enquiries about the service.
معنی(example):
سؤالات مربوط به عضویت میتواند از طریق ایمیل ارسال شود.
مثال:
Enquiries regarding membership can be sent via email.
معنی فارسی کلمه enquiries
:
جمع کلمه enquiry، مجموعهای از پرسشها یا تحقیقات.
