معنی فارسی enrapted
B1مشتاق و جذب چیزی شدن به طوری که تمام توجه را جلب کند.
To be completely captivated or absorbed by something.
- VERB
example
معنی(example):
تماشاچیان از اجرای شعبدهباز شیفته شدند.
مثال:
The audience was enrapted by the magician's performance.
معنی(example):
او هنگام مشاهده غروب آفتاب در سواحل شیفته شد.
مثال:
She was enrapted while watching the sunset on the beach.
معنی فارسی کلمه enrapted
:
مشتاق و جذب چیزی شدن به طوری که تمام توجه را جلب کند.