معنی فارسی enseated
B1نشسته شدن یا قرار گرفتن در جایی، به ویژه برای شروع یک فعالیت یا جلسه.
Having been seated or placed in a position, especially to begin an activity or meeting.
- VERB
example
معنی(example):
کمیته برای بحث در مورد سیاست جدید نشسته بود.
مثال:
The committee was enseated to discuss the new policy.
معنی(example):
وقتی همه نشسته بودند، جلسه آغاز شد.
مثال:
Once everyone was enseated, the meeting began.
معنی فارسی کلمه enseated
:
نشسته شدن یا قرار گرفتن در جایی، به ویژه برای شروع یک فعالیت یا جلسه.