معنی فارسی ensilages
B2محصولات کشاورزی که به منظور نگهداری و جلوگیری از فساد در شرایط خاص بستهبندی میشوند.
Crops stored in silos or other facilities for preservation.
- verb
verb
معنی(verb):
To preserve in a silo.
مثال:
to ensilage cornstalks
example
معنی(example):
کشاورزان اغلب محصولات خود را به عنوان سیلوها برای زمستان ذخیره میکنند.
مثال:
Farmers often store their crops as ensilages for winter.
معنی(example):
سیلوها به حفظ مواد مغذی محصولات کمک کردند.
مثال:
The ensilages helped preserve the nutrients of the crops.
معنی فارسی کلمه ensilages
:
محصولات کشاورزی که به منظور نگهداری و جلوگیری از فساد در شرایط خاص بستهبندی میشوند.