معنی فارسی ensilaging

B2

سیلو کردن، فرآیند ذخیره‌سازی علوفه به روشی که تخمیر می‌شود تا برای دام‌ها قابل استفاده باشد.

The process of storing forage in a silo or pit to ferment and preserve it for animal feed.

verb
معنی(verb):

To preserve in a silo.

مثال:

to ensilage cornstalks

example
معنی(example):

کشاورز در حال سیلو کردن ذرت برای ذخیره‌سازی است.

مثال:

The farmer is ensilaging the corn for storage.

معنی(example):

سیلو کردن به حفظ مواد مغذی در غذا کمک می‌کند.

مثال:

Ensiling helps preserve the nutrients in the feed.

معنی فارسی کلمه ensilaging

: معنی ensilaging به فارسی

سیلو کردن، فرآیند ذخیره‌سازی علوفه به روشی که تخمیر می‌شود تا برای دام‌ها قابل استفاده باشد.