معنی فارسی ensouled

B2

به حالتی گفته می‌شود که چیزی جان و روح طبیعی یا احساسی دارد.

Having a soul; full of spirit or depth.

verb
معنی(verb):

To give a soul or place in the soul.

example
معنی(example):

هر داستان با بینش‌های منحصر به فرد جان گرفته است.

مثال:

Each story is ensouled with unique insights.

معنی(example):

اجرای او آنچنان جان‌دار بود که تماشاگران را مجذوب کرد.

مثال:

The performance was so ensouled that it captivated the audience.

معنی فارسی کلمه ensouled

: معنی ensouled به فارسی

به حالتی گفته می‌شود که چیزی جان و روح طبیعی یا احساسی دارد.