معنی فارسی ensuingly
B2به معنای پس از آن، به دنبال وقوع یک رویداد دیگر.
Following as a result.
- ADVERB
example
معنی(example):
او کار را به پایان رساند، و سپس، تحسین دریافت کرد.
مثال:
He completed the task, ensuingly, he received praise.
معنی(example):
باران بارید، و سپس، گلها به زیبایی شکفتند.
مثال:
The rain fell, ensuingly, the flowers bloomed beautifully.
معنی فارسی کلمه ensuingly
:
به معنای پس از آن، به دنبال وقوع یک رویداد دیگر.