معنی فارسی ensweep

B1

به معنای جارو کردن یا جمع کردن چیزی از روی سطح.

To sweep or clear an area, typically of debris or litter.

example
معنی(example):

لطفا برگ‌های ریخته شده را از ایوان جارو کن.

مثال:

Please ensweep the fallen leaves from the porch.

معنی(example):

در پاییز، ما هر آخر هفته برگ‌ها را جارو می‌کنیم.

مثال:

In the fall, we ensweep the leaves every weekend.

معنی فارسی کلمه ensweep

: معنی ensweep به فارسی

به معنای جارو کردن یا جمع کردن چیزی از روی سطح.