معنی فارسی entertainingly
B1به شکل سرگرم کننده، به طوری که توجه دیگران را جلب کند.
In a manner that is entertaining or amusing.
- ADVERB
example
معنی(example):
او به صورت سرگرم کننده صحبت کرد و همه را درگیر کرد.
مثال:
She spoke entertainingly, keeping everyone engaged.
معنی(example):
ارائهدهنده با جوکهایش به صورت سرگرمکننده حضار را سرگرم کرد.
مثال:
The presenter entertained the audience entertainingly with his jokes.
معنی فارسی کلمه entertainingly
:
به شکل سرگرم کننده، به طوری که توجه دیگران را جلب کند.