معنی فارسی enthronized

B1

فردی که به طور رسمی تاج‌گذاری شده است، معمولاً در مقام بلندمرتبه یا رهبری.

Someone who has been formally crowned or installed in a position of authority.

example
معنی(example):

رهبر تاج‌گذاری شده به جمعیت سخنرانی کرد.

مثال:

The enthronized leader addressed the crowd.

معنی(example):

او در میان جشن بزرگ تاج‌گذاری شد.

مثال:

She was enthronized amidst great celebration.

معنی فارسی کلمه enthronized

: معنی enthronized به فارسی

فردی که به طور رسمی تاج‌گذاری شده است، معمولاً در مقام بلندمرتبه یا رهبری.