معنی فارسی enthusiastical
B1شور و شوق، حالت یا کیفیتی که نشاندهنده انگیزه یا علاقه بسیار به چیزی است.
Displaying great excitement or passion about something.
- ADJECTIVE
example
معنی(example):
او سخنرانی پرشوری درباره علایقش کرد.
مثال:
He gave an enthusiastical speech about his hobbies.
معنی(example):
جمعیت درباره کنسرت بسیار مشتاق بود.
مثال:
The crowd was enthusiastical about the concert.
معنی فارسی کلمه enthusiastical
:
شور و شوق، حالت یا کیفیتی که نشاندهنده انگیزه یا علاقه بسیار به چیزی است.