معنی فارسی entocuniform
B1استخوانی در ساختار دست که برای جراحان اهمیت دارد.
A bone structure in the hand that is important for surgeons.
- NOUN
example
معنی(example):
پزشکان در حین تحقیق آناتومیکی به استخوان انتوکونیفرم میپردازند.
مثال:
Doctors study the entocuniform bone during anatomical research.
معنی(example):
درک انتوکونیفرم در جراحی دست کمک میکند.
مثال:
Understanding the entocuniform helps in hand surgery.
معنی فارسی کلمه entocuniform
:
استخوانی در ساختار دست که برای جراحان اهمیت دارد.