معنی فارسی entoire

B1

ترکیب یا مجموعه‌ای از اجزاء یا عناصر که به هدفی مشترک می‌پردازند.

A coordination or arrangement of elements that work together for a common purpose.

example
معنی(example):

تنظیم گروه به خوبی هماهنگ شده بود.

مثال:

The entoire of the group was well-coordinated.

معنی(example):

تنظیم رویدادها به نتیجه‌ای غیرمنتظره منجر شد.

مثال:

The entoire of events led to an unexpected outcome.

معنی فارسی کلمه entoire

: معنی entoire به فارسی

ترکیب یا مجموعه‌ای از اجزاء یا عناصر که به هدفی مشترک می‌پردازند.