معنی فارسی enwombed

B1

احساس حمایت و پرورش درون یک محیط یا جامعه.

Being nurtured or surrounded by supportive conditions.

example
معنی(example):

ایده‌ها در درون سنت‌های جامعه گنجانده شده بودند.

مثال:

The ideas were enwombed within the community's traditions.

معنی(example):

او از محبت خانواده‌اش احساس پرورش و حمایت می‌کرد.

مثال:

He felt enwombed by the love of his family.

معنی فارسی کلمه enwombed

: معنی enwombed به فارسی

احساس حمایت و پرورش درون یک محیط یا جامعه.