معنی فارسی eparchial
B2اِپِرچی به مواردی اشاره دارد که به محدوده یا اقتدار یک اِپِرچ مربوط میشود.
Pertaining to an eparchy or the office of an eparch.
- ADJECTIVE
example
معنی(example):
وظایف اِپِرچی شامل مدیریت کشیشان محلی و منابع است.
مثال:
Eparchial duties include managing local clergy and resources.
معنی(example):
شورای اِپِرچی هر ماه برای بحث در مورد مسائل جامعه ملاقات میکند.
مثال:
The eparchial council meets every month to discuss community issues.
معنی فارسی کلمه eparchial
:
اِپِرچی به مواردی اشاره دارد که به محدوده یا اقتدار یک اِپِرچ مربوط میشود.