معنی فارسی eparcuale
B1اِپِرکوال به نهاد یا مجمعی اشاره دارد که بر مسائل محلی یا فرهنگی نظارت دارد.
Relating to a council or assembly within an eparchy.
- NOUN
example
معنی(example):
مجمع اِپِرکوال برای ترویج میراث فرهنگی کار کرد.
مثال:
The eparcuale assembly worked to promote cultural heritage.
معنی(example):
در گردهمایی اِپِرکوال، آنها در مورد مسائل مختلف محلی بحث کردند.
مثال:
At the eparcuale gathering, they discussed various local issues.
معنی فارسی کلمه eparcuale
:
اِپِرکوال به نهاد یا مجمعی اشاره دارد که بر مسائل محلی یا فرهنگی نظارت دارد.