معنی فارسی ephemerally

B1

به معنای گذرا و موقت بودن، چیزی که عمر کوتاهی دارد و به زودی از بین می‌رود.

In a manner that lasts for a very short time.

example
معنی(example):

گل‌ها به صورت زودگذر شکوفا شدند و تنها چند روز دوام داشتند.

مثال:

The flowers bloomed ephemerally, lasting only a few days.

معنی(example):

خوشحالی او به صورت زودگذر درخشان بود و به سرعت با غم جایگزین شد.

مثال:

Her happiness was ephemerally bright, quickly replaced by sadness.

معنی فارسی کلمه ephemerally

: معنی ephemerally به فارسی

به معنای گذرا و موقت بودن، چیزی که عمر کوتاهی دارد و به زودی از بین می‌رود.