معنی فارسی ephemeralness
B2ویژگی یا حالت چیزی که لحظهای و گذراست.
The quality of being short-lived or transient.
- NOUN
example
معنی(example):
زودگذر بودن آن لحظه باعث شد که ویژه به نظر برسد.
مثال:
The ephemeralness of the moment made it feel special.
معنی(example):
او به زودگذر بودن غروب آفتاب ارزش مینهاد.
مثال:
She appreciated the ephemeralness of the sunset.
معنی فارسی کلمه ephemeralness
:
ویژگی یا حالت چیزی که لحظهای و گذراست.