معنی فارسی ephorus

B2

اِفُورُس به یکی از مقامات ارشد در اسپارت باستان اشاره دارد که وظایف نظارتی و حکومتی داشت.

An elected official in ancient Sparta, part of the ruling class with significant authority.

example
معنی(example):

یک اِفُورُس شخصیت کلیدی در حفظ نظم بود.

مثال:

An ephorus was a key figure in maintaining order.

معنی(example):

به عنوان یک اِفُورُس، او باید قدرت و مسئولیت را متعادل می‌کرد.

مثال:

As an ephorus, he had to balance power and responsibility.

معنی فارسی کلمه ephorus

: معنی ephorus به فارسی

اِفُورُس به یکی از مقامات ارشد در اسپارت باستان اشاره دارد که وظایف نظارتی و حکومتی داشت.