معنی فارسی epidictical
B2نحو و بلاغت مرتبط با نثر یا سخنرانی که به ستایش یا سرزنش میپردازد.
Similar to epidictic, referring to rhetoric that expresses praise or blame.
- ADJECTIVE
example
معنی(example):
ستایش اپیدیکتیک او از قهرمان شجاعت او را برجسته کرد.
مثال:
Her epidictical praise of the hero highlighted his bravery.
معنی(example):
نوشتار اپیدیکتیک معمولاً شامل توصیفهای دقیقی از فضایل است.
مثال:
Epidictical writing often includes detailed descriptions of virtues.
معنی فارسی کلمه epidictical
:
نحو و بلاغت مرتبط با نثر یا سخنرانی که به ستایش یا سرزنش میپردازد.