معنی فارسی epigon
B2اپیگون، کسی که به تقلید یا پیروی از یک فرد بااستعدادتر میپردازد.
A person who imitates or follows the example of a more talented predecessor.
- NOUN
example
معنی(example):
یک اپیگون معمولاً در پیروی از یک پیشگام بااستعدادی بیشتر است.
مثال:
An epigon often follows in the footsteps of a more talented predecessor.
معنی(example):
این هنرمند به عنوان یک اپیگون از نقاش معروف در نظر گرفته شد.
مثال:
The artist was considered an epigon of the famous painter.
معنی فارسی کلمه epigon
:
اپیگون، کسی که به تقلید یا پیروی از یک فرد بااستعدادتر میپردازد.