معنی فارسی epigonal

B2

اپیگونی، متعلق به یا شبیه به پیروان یا تقلیدکنندگان.

Relating to or characteristic of an epigon; imitative or derivative.

example
معنی(example):

سبک نوشتاری اپیگونی از اشکال ادبی گذشته تقلید می‌کند.

مثال:

The epigonal style of writing imitated past literary forms.

معنی(example):

رویکرد اپیگونی او در مضامین آثارش مشهود بود.

مثال:

His epigonal approach was evident in the themes of his work.

معنی فارسی کلمه epigonal

: معنی epigonal به فارسی

اپیگونی، متعلق به یا شبیه به پیروان یا تقلیدکنندگان.