معنی فارسی epilogation

B1

عمل اضافه کردن اپیلاگ به یک اثر ادبی که جمع‌بندی‌های پایانی را ارائه می‌دهد.

The act of adding an epilogue, typically to conclude or provide additional insight.

example
معنی(example):

اپیلاگه داستان برای خوانندگان پایانی را فراهم کرد.

مثال:

The epilogation of the story provided closure to the readers.

معنی(example):

در ادبیات، اپیلاگه می‌تواند برای خلاصه‌سازی موضوعات کلیدی باشد.

مثال:

In literature, epilogation can serve to summarize key themes.

معنی فارسی کلمه epilogation

: معنی epilogation به فارسی

عمل اضافه کردن اپیلاگ به یک اثر ادبی که جمع‌بندی‌های پایانی را ارائه می‌دهد.