معنی فارسی epiloguing

B1

عمل تکمیل یا نتیجه‌گیری از یک داستان یا تجربه.

The process of providing a conclusion or summary to a narrative or account.

example
معنی(example):

آن‌ها شب را به تکمیل ماجراهای تابستان خود گذراندند.

مثال:

They spent the evening epiloguing their adventures from the summer.

معنی(example):

تکمیل داستان می‌تواند به خلاصه‌سازی درس‌های آموخته شده کمک کند.

مثال:

Epiloguing can help summarize the lessons learned.

معنی فارسی کلمه epiloguing

: معنی epiloguing به فارسی

عمل تکمیل یا نتیجه‌گیری از یک داستان یا تجربه.