معنی فارسی episcopation

C1

عمل انتخاب و نصب یک اسقف؛ آیینی که در آن یک فرد به مسئولیت‌های اسقفی منصوب می‌شود.

The act or process of formally ordaining someone as a bishop.

example
معنی(example):

سقوط اسقف جدید یک مراسم بزرگ بود.

مثال:

The episcopation of the new bishop was a grand ceremony.

معنی(example):

کلیسا با شادی فراوان به اسقفی شدن جشن گرفت.

مثال:

The church celebrated the episcopation with great joy.

معنی فارسی کلمه episcopation

: معنی episcopation به فارسی

عمل انتخاب و نصب یک اسقف؛ آیینی که در آن یک فرد به مسئولیت‌های اسقفی منصوب می‌شود.