معنی فارسی epizootically
B1به نحوۀ انتشار بیماریها در جمعیتهای حیوانی اشاره دارد که میتواند به صورت گروهی و سریع صورت گیرد.
In a manner relating to the outbreak of diseases among animal populations.
- ADVERB
example
معنی(example):
بیماری به طور اپیزوتیکی از طریق پرندگان مهاجر گسترش یافت.
مثال:
The disease spread epizootically through the migratory birds.
معنی(example):
درک بیماریهای مرتبط به صورت اپیزوتیکی برای مدیریت حیات وحش ضروری است.
مثال:
Understanding epizootically linked diseases is crucial for wildlife management.
معنی فارسی کلمه epizootically
:
به نحوۀ انتشار بیماریها در جمعیتهای حیوانی اشاره دارد که میتواند به صورت گروهی و سریع صورت گیرد.