معنی فارسی epizootiological
C1مطالعه بیماریهای حیات وحش و عوامل مؤثر بر شیوع آنها در میان جمعیتها.
Pertaining to the study of the occurrence and distribution of diseases in animal populations.
- ADJECTIVE
example
معنی(example):
محققان عوامل اپیزوتیولوژیکی مؤثر بر سلامت حیوانات را مطالعه کردند.
مثال:
The researchers studied the epizootiological factors affecting animal health.
معنی(example):
درک روندهای اپیزوتیولوژیکی برای جلوگیری از شیوع بیماریها حیاتی است.
مثال:
Understanding epizootiological trends is crucial for preventing disease outbreaks.
معنی فارسی کلمه epizootiological
:
مطالعه بیماریهای حیات وحش و عوامل مؤثر بر شیوع آنها در میان جمعیتها.