معنی فارسی equidistantly

B1

به طور مساوی فاصله، به معنای قرار داشتن در فواصلی متساوی از یک نقطه یا خط.

In a manner that maintains equal distances.

example
معنی(example):

شهرها به طور مساوی از اتوبان قرار دارند.

مثال:

The cities are located equidistantly from the highway.

معنی(example):

آنها صندلی‌ها را به طور مساوی در اطراف میز چیده‌اند.

مثال:

They arranged the chairs equidistantly around the table.

معنی فارسی کلمه equidistantly

: معنی equidistantly به فارسی

به طور مساوی فاصله، به معنای قرار داشتن در فواصلی متساوی از یک نقطه یا خط.