معنی فارسی equiglacial
B1وضعیت یا خواصی که به شرایط یخچالی مشابه اشاره دارد.
Pertaining to conditions or environments that are uniformly cold or glacial.
- ADJECTIVE
example
معنی(example):
اقلیمهای همگلیسی در مناطقی با دماهای سرد پایدار یافت میشوند.
مثال:
Equiglacial climates are found in areas with consistent cold temperatures.
معنی(example):
در زمینشناسی، همگلیسی به شرایط یخچالی مشابه اشاره دارد.
مثال:
In geology, equiglacial refers to similar glacial conditions.
معنی فارسی کلمه equiglacial
:
وضعیت یا خواصی که به شرایط یخچالی مشابه اشاره دارد.