معنی فارسی equinities

B1

جمع کلمه برابری یا تسوّی.

Plural of equity or equality.

example
معنی(example):

برابری‌ها در میان رقبا مشهود بود.

مثال:

The equinities among the competitors were apparent.

معنی(example):

برجسته کردن برابری‌ها برای نتایج بی‌طرفانه حیاتی است.

مثال:

Highlighting equinities is crucial for unbiased results.

معنی فارسی کلمه equinities

: معنی equinities به فارسی

جمع کلمه برابری یا تسوّی.