معنی فارسی equinoctially
B1به معنای رابطه با اعتدالهای روز و شب.
Relating to the equinoxes when day and night are of equal length.
- ADVERB
example
معنی(example):
روزها در فصل بهار و پاییز به طور برابری هستند.
مثال:
The days are equal equinoctially in spring and autumn.
معنی(example):
به طور برابری، خورشید در یک زمان طلوع و غروب میکند.
مثال:
Equinoctially, the sun rises and sets at the same time.
معنی فارسی کلمه equinoctially
:
به معنای رابطه با اعتدالهای روز و شب.