معنی فارسی equiponderous
B1به معنای وجود تعادل و توازن در شخصیت یا رفتار شخص.
Describing a character or quality that embodies balance and fairness.
- ADJECTIVE
example
معنی(example):
طبیعت متوازن او او را به یک قاضی عادل تبدیل کرده بود.
مثال:
His equiponderous nature made him a fair judge.
معنی(example):
او به خاطر رویکرد متوازن خود به هر مسئله‌ای شناخته شده بود.
مثال:
She was known for her equiponderous approach to every problem.
معنی فارسی کلمه equiponderous
:
به معنای وجود تعادل و توازن در شخصیت یا رفتار شخص.
