معنی فارسی equivalue

B1

معادل ارزش، ارزش یک چیز در مقایسه با چیز دیگری را توصیف می‌کند.

The relative value or worth of different items or concepts when compared.

example
معنی(example):

معادل ارزش این اقلام به راحتی قابل محاسبه است.

مثال:

The equivalue of these items can be calculated easily.

معنی(example):

یافتن معادل ارزش برای ارزیابی صحیح ضروری است.

مثال:

Finding the equivalue is essential for proper evaluation.

معنی فارسی کلمه equivalue

: معنی equivalue به فارسی

معادل ارزش، ارزش یک چیز در مقایسه با چیز دیگری را توصیف می‌کند.